تاريخ و سيره/ مظهر حق/ فصل چهارم: فضايل اميرالمومنين عليه السلام

فضيلت بعدي، اين بود که وقتي پيامبراکرم«صلی الله علیه و آله و سلم»ميان قبايل اوس و خزرج و همچنين ميان مهاجرين و انصار، عقد اخوّت برقرار کردند، در مورد اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» چيزي نگفتند. اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» غمگين شدند و به پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» عرض کردند: پدر و ماردم به فدايتان، چرا ميان من و هيچ يک از مسلمين اخوّت جاري نکرديد؟ پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» در پاسخ فرمودند:

وَ اللَّهِ يَا عَلِيُّ مَا حَبَسْتُكَ إِلَّا لِنَفْسِي أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ أَخِي وَ أَنَا أَخُوكَ وَ أنْتَ أخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ[1]

تو را فقط براي خودم نگه داشتم. آيا خشنود نمي‌شوي که برادر من باشي. من برادر تو و تو برادر من در دنيا و آخرت هستي.

و من گمان مي‌کنم اين رسم پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»  بود که هر ساله اين عقد اخوّت را ميان مسلمانان مي‌خواندند تا اتّحاد ميان آنان را مستحکم‌تر کنند. اصلاً اختلاف ميان دو مسلمان معنا ندارد و با مسلماني سازگار نيست.

 

پی نوشت ها:

[1]. تفسير القمي، ج 2، ص 109. همچنين ن. ک: موسوعة الغدير،  ج 4، صص 164 ـ 181.